ای مرغ سپید شعله های پرخون

بیفشان باغ گلگون خورشید

در سینه ی تپه های سرد دشت

این صـــدای حصار گرفته ی توست

که بـیداد می کند

با صــدای بلند نبض دیــدار

شــهر با لبخند نفس می کشد.