با بوی سرفصل تو
گورستان
تحقیر به ستوه آمده ی اندوه است
زندگی تقویم گس شده ی پلک تو
در سیب شناور شده ی شیب رودخانه است
فرصت در اندک صداست
چیزی شبیه دوباره شدن
و دست و پای زدن
به آن سمت رودخانه.
+ نوشته شده در شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۸ ساعت 1 توسط m.sahel
|