در رودهای جدایی

ایمان سبز ماست که جاریست

از خون من بیا بپوش ردایی

ای خوب جاودانه

قلبت کجای زمین است

که بادهای همهمه را

اینک صدا زنم

در حنجره تپیدنت

در من همیشه تو بیداری

همیشه تو می خوانی هر ناسروده را

خدایت بیامرزد.