نشسته سرد
شاخه ها در سیاهی جنگل
و خواب هر لحظه
سرشار باید کرد از هستی
تو ای بهترین
بی شک
از تشنگی خسته ای
حال این رویای فرسنگها تشنگی
چشمه ی آب در سایه
می باید جست
از خستگی.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت 23 توسط m.sahel
|